جدول جو
جدول جو

معنی حاجی خاتون - جستجوی لغت در جدول جو

حاجی خاتون
چهارمین زن اولجایتو سلطان خواهر امیرعلی و مادر ابوسعید، او در کارهای سلطنت مداخله میکردو آنگاه که سلطنت ارپاگاون هنوز قوامی نگرفته بود، یعنی سنۀ 736 هجری قمری حاجی خاتون با دلشاد خاتون و عده ای از امراء آشوب طلب گرد علی پادشاه برادر خود جمعشده او را بمخالفت ارپاگاون برانگیختند، رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 71 و حبط ج 2 ص 77 و تاریخ مغول عباس اقبال ص 342 و 350 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاج خاتون
تصویر تاج خاتون
(دخترانه)
ملکه، شاهزاده خانم
فرهنگ نامهای ایرانی
از محدثان بود و در حدود 775 هجری قمری بدنیا آمد، پس از اکمال تحصیلات از طرف ابوالعباس بن العز و ناصرالدین بن داود بن حمزه وجمعی دیگر اجازۀ حدیث یافت، در شام نزدیک دارالطعم مسکن داشت و سپس به قاهره رفت و در جمادی الثانیۀ سال 864 هجری قمری درگذشت، (از اعلام النساء ج 1 ص 109)، هالک، (تاج العروس)، و این از اضداد است
از کنیزکان متوکل عباسی بود که فرزندی به نام عباس از او بدنیا آمد، (از تاریخ الخلفاء ص 186)
لغت نامه دهخدا
قادین یا حبی خاتون شاعرۀ ترک از اهل اماسیه. صاحب قاموس الاعلام ترکی گوید:مشهورترین شاعرۀ عثمانی است، حفیدۀ شیخ یحیی و زوجه شمسی چلپی و ندیمۀ سلطان سلیم خان ثانی بود و نفوذ و اقتداری بزرگ داشت و خانه او ملجاء و مرجع ارباب حوائج بود. اشعار او نهایت لطیف است. غزلیات و قصائد و مثنویاتی دارد و نیز او راست: منظومه ای به نام ’خورشید و جمشید’. و دو بیت ذیل از گفته های اوست:
دعا تمثیلی یوسف کی بی درهم
که آکا مشتری در خلق عالم
ویر هر کمشی مقدور نجه گوهر
آنک تا مشتریسندن اوله لر -انتهی.
صاحب کشف الظنون در ذیل ’جمشید و خورشید’ گوید: در تذکره الشعراء به حبی خاتون منسوب است ولی در حاشیۀ شقایق دیدم که از احمد کرمیانی متوفی 815 هجری قمری است
لغت نامه دهخدا
کنگرلو، حاکم نخجوان، از کسانی است که کریم خان زند، پس از تصرف سلماس و خوی و قلعه ارومی، در سنۀ 1176 هجری قمری چون عزیمت عراق کرد همراه خود بدین شهر آورد رجوع به مجمل التواریخ ص 341 شود
لغت نامه دهخدا